حتی مثل خیلی از روشندلان دیگر هم گاه و بیگاه حسرت داشتن بینایی را خورده و شاید قطره اشکی هم صورتش را تر کرده است. اما آنچه او را از همه مردم عادی این شهر جدا میکند راهی است که او با این شرایط زندگی طی کرده است و حالا حسرت خیلیها را نسبت بهخودش برانگیخته است. علیرضا نهادی مردی است که زندگی خود را مدیون اهلبیت عصمت و طهارت(ع) میداند و به قول خودش هرچه دارد از آنها دارد. او با پایهگذاری مؤسسه مکتبالذاکرین راهی را برای جوانان مشتاق گشود تا بتوانند مداحی را براساس اصول و ضوابط یاد بگیرند و با همت خود راه طلبگی را هم هرچند مختصر بپیمایند. راهی که نزدیک به 24سال است او پیموده باعث شده تا جلوی گوشهای از آفتهای مداحی و ذکر اهلبیت(ع) را بگیرد و با آموزههای مذهبی در کنار هنر مداحی مانع الگوگیری جوانان ذاکر از سبک آهنگهای غربی با تغییر محتوا شود. خود حاجآقای نهادی معتقد است که رسیدن سن و سال این مکتب به 24سال فقط مدیون نظر امام حسین(ع) است و خود نیز «نهادی» را وقف دستگاه آلالله(ع) کرده؛ در این مسیر نیز آنطور که خودش میگوید معلولیتش هرگز مانعی برای رسیدن به مقاصد مطلوبش نبوده است.
روایت کودکی
حاج آقای نهادی در یک سالگی از ناحیه چشم دچار آسیب دیدگی شد و الان 54سال است که با وجود این مشکل توانسته زندگیاش را اداره کند، به مردم خدمت کند و خود افتخار میکند که در مسیر اهلبیت(ع) قدم گذاشته و با چشم دل در مسیر آنها حرکت کرده است. میگوید رمز این موفقیتها را در این بیت حافظ دیده است که «صبر بباید که گفتهاند بزرگان/ بر اثرصبر نوبت ظفر آید» و ادامه میدهد: «در کاشان زیرزمینهای بسیار عمیقی وجود داشت، شبیه آب انبار. من یکساله بودم که از پلههای زیرزمین منزلمان به پایین سقوط کردم و مویرگهای بینایی من آسیب دید. راه درمانی هم در داخل و خارج از کشور برای آن وجود نداشت و من اینگونه بیناییام را از دست دادم.» این نابینایی دالانی میشود تا چشم او را به دنیای دیگری باز کند و آنطور که خودش میگوید در 5سالگی حفظ قرآن را شروع میکند، 6ساله که میشود شروع به فراگرفتن مداحی میکند و در 10سالگی وارد حوزهعلمیه مرحوم آیتالله یثربی کاشانی میشود. «12ساله بودم که خط بریل به کاشان آمد و من هر 2سال را جهشی در یک سال خواندم و بعد از آن به دانشگاه رفتم و با مدرک کارشناسی در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدم.
مدتی در وزارت صنایع سنگین کار میکردم اما چون از طفولیت نوکری دستگاه سیدالشهدا(ع) را برگزیده بودم احساس کردم که امام حسین(ع) من را برای تشکیلات خودش میخواهد.» و این میشود انگیزه و شوری که مسیر زندگی او را تغییر میدهد. از سال 65تا سال69کار پژوهشی انجام میدهد تا مکتب الذاکرین را آماده تأسیس کند و این محل را بهطور رسمی از سال 70مرکز آموزش مداحان نوجوان و جوان قرار میدهد که تا به امروز نیز به خوبی فعالیتهای خود را ادامه میدهد. حاج آقای نهادی با وجود معلولیت از ناحیه چشم و نابینایی همه عمر خود را برای خدمت به دستگاه اباعبدالله(ع) گذاشته و وقتی از وی میپرسم که تاکنون شده شفای چشم خود را از امام(ع) بخواهید با قاطعیت میگوید: «نه. از آدم بزرگ باید کار بزرگ خواست؛ در مقابل کرامات اربابم، چشم چیز کوچکی است. در یک جشن تولد هر کس هدیهای میآورد ولی شما از بزرگ خانه انتظار دارید که بهترین هدیه را به شما بدهد و از او توقع دیگری دارید. من هم از آدم بزرگ توقع بزرگ دارم و از زندگی خودم راضی هستم اما باید از سیدالشهدا(ع) چیزی را بخواهی که دیگران نمیتوانند به تو بدهند.»
آغاز یک زندگی مشترک
علیرضا نهادی هم مثل بقیه به خواستگاری همسرش رفته است و زندگی مشترک را شروع کرده است؛ «روز اول خواستگاری داشتهها و نداشتههای خود را به خانواده همسرم گفتم و همه شروط خود را مطرح کردم. حتی یادم هست که روز خواستگاری تمام قد ایستادم و گفتم که این قد من است، این وضعیت چشمان من است و اگر قرار است من را بپذیرید باید با این شرایط قبول کنید. حتی به یاد دارم که وقتی قرار شد به خانه خود برویم مادر همسرم گفت که جهیزیه آماده نیست که من گفتم با همین مقدار کمی که هست شروع میکنیم و بعدا وسایل خانه را کامل کردیم.» اما وقتی حرف درباره شروع سخت زندگیها در این دوره به میان میآید، میگوید: «زندگی را هر قدر سخت بگیریم سخت جلو خواهد رفت و اگر آسان بگیریم قطعا آسان خواهد بود. باید ابتدا باورهای خود را حلاجی کنیم یعنی اگر کسی باور قوی دینی داشته باشد و بداند که خدایی که وی را خلق و هدایت کرده، روزی او را هم خواهد داد، خیلی از مشکلات در زمینه ازدواج برای جوانان حل خواهد شد.»گریزی میزند به باورهای خودش و میگوید جوانان ما باید ابتدا باور رزاق بودن خدا را در خود تقویت کنند و بعد از آن نیز زندگی علما و بزرگان را الگو قرار دهند. بعد مثالی میزند: «شما اگر زندگی آیتاللهالعظمی گلپایگانی را بررسی کنید میبینید که این مرجع بزرگ شیعه تا چند سال قبل از پایان عمر شریفشان مستأجر بودند. حالا فکر کنید همان موقع ایشان وجوهات زیادی در دستشان بود ولی وقتی میپرسند چرا برای خود خانه نمیخرید آیتالله گلپایگانی میگویند که این وجوهات برای طلبههاست و باید ما تلاش کنیم که با این پول کارشناس دینی تربیت کنیم تا در جوامع مردم را هدایت کنند.»
گلایه از جوانان
«خانم در ابتدای خواستگاری از یک پسر جوان میپرسد که چقدر درآمد داری؟ کجا کار میکنی؟ خانه و ماشین چی داری؟ شاید آخر هم از او نپرسد که دین هم داری یا نه؟ این مشکل اساسی بین جوانان است که دنبال همسنخ خود نیستند. باید به این یقین رسید که برای یک مرد، جهاز آرامش نمیآورد و برای یک دختر هم دارایی همسر و میزان مهریه خوشبختی نمیشود.» حاج آقای نهادی درباره ازدواج هر 4 فرزند خود هم سخت نگرفته است: «برای ازدواج هر یک از فرزندانم این شرط را گذاشتم که چه عروسها و چه دامادها را باید ابتدا من تأیید کنم و اجازه ندادم کسی که با باورهای خانوادگی ما سنخیتی ندارند وارد خانواده شود. مراسم ازدواج آنها را هم خیلی ساده گرفتیم.»تفریح خانواده نهادی هم بنا به گفته پدر خانواده بیش از هر چیزی هیأت بوده؛ البته این در کنار تفریحات معمول مانند مسافرت و گشت در کوه و صحراست ولی بیش از هر چیزی فرزندان وی یاد گرفتهاند که میتوان از تفریحات به ظاهر جذاب دست کشید و به جای آن به هیأت پرداخت تا سعادت دنیا و آخرت را داشت.
آداب استادی
اگر شاگردی خود همت به خرج دهد قطعا روزی استاد خواهد شد و امروز علیرضا نهادی استادی شده که شاید هزاران نفر را برای مداحی در دستگاه اهلبیت عصمت و طهارت(ع) تربیت کرده است. وقتی درباره رفتارهای نادرست برخی مداحان در دستگاه اهلبیت(ع) از او میپرسم پاسخ میدهد: «بزرگان دستگاه مداحی و علمای عظام در بعضی اتفاقات و ناهنجاریهای موجود میان مداحان بیتقصیر نیستند. علت اینکه ما امروز کاسه چه کنم در دست گرفتهایم و شاهد برخی اتفاقات مانند چشم و هم چشمی هستیم این است که دستگاه مداحی ما یک متولی قوی و نکتهسنج نداشته است. اگر همانطور که برای حوزههای علمیه احساس نیاز و خطر کردند و جایگاه یک متولی را در آن تقویت کردند در سازوکار مداحی کشور نیز چنین احساسی دست میداد، ما میتوانستیم از خیلی مسائل حاشیهای و تحریفهای مختلف جلوگیری کنیم و با یک برنامهریزی مدون جایگاه مداحی را در کشور ارتقا ببخشیم. اما چون چنین چیزی نبوده هر کس 2 دانگ صدا داشته مداح شده و بعد هم مردم که متخصص نبودند گاهی بدون توجه به محتوا، صرفا جذب صوت و لحن مداح شدهاند.» او به بعضی نوآوریهایی که در زمینه مداحی صورت گرفته هم معترض است و اعتقاد دارد که نوآوری با ابتذال متفاوت است و برخی به اسم نوآوری به تقلید از سبکهای مبتذل رو آوردهاند: «متأسفانه برخی از مردم تنها کسانی را مداح میدانند که چهره تلویزیونی هستند و این در حالی است که خیلی از اساتید فن مداحی اصلا چهره رسانهای نیستند ولی شاگردان زیادی دارند و در مداحی در دستگاه سیدالشهدا(ع) بسیار تأثیر گذارند.»
راضی از زندگی
اما نتیجه سالها مشقت در راه امام حسین(ع) برای علیرضانهادی تربیت هزاران مداح در این دستگاه است و وی همین را بهترین مزد خود میداند: «امروز از زندگی خود بسیار رضایت دارم چرا که توانستهام در کنار همسری فداکار، فرزندانی شیفته و نوکر اهلبیت(ع) تربیت کنم. علاوه بر آن با لطف ائمه شاگردانی را تربیت کنم که برای دستگاه امامحسین(ع) مداحی میکنند. شاید برای برخی افراد، نابینایی محدودیت بهحساب بیاید اما باید دانست که این مشکلی نیست که بتواند بهراحتی جلوی پیشرفت انسان را بگیرد. به این مسئله باور قلبی دارم که هرکس میتواند با تلاش، همت و توسل به خدا و اهلبیت(ع) زندگی موفقی را برای خود و خانوادهاش رقم بزند به شرطی که واقعا با خدا معامله کند و به هرچیزی که وی میدهد یا میگیرد راضی باشد.»
رخت دامادی بر تن شاگرد
زمانی شاگردی جوان بوده که پای مکتب استاد نهادی نشسته است و امروز داماد وی و قائممقام و استاد مکتبالذاکرین است. حسن نادری درباره آشنایی خود با حاج علیرضا نهادی میگوید: «من سال 70بود که وارد مکتبالذاکرین شدم و آن موقع حاج آقا به ما موضوع میدادند تا شعر حفظ کنیم و من بهخاطر علاقه بیشترین شعرها را حفظ میکردم و این باعث میشد استاد برای برطرف کردن مشکلات من زمان زیادی وقت صرف کند. بعد از مدتی حاج آقا به من گفت شما هفتهای 2-3روز به منزل بیا تا در آنجا کار کنیم.» نادری روزهایی را به یاد میآورد که سربازی را به پایان رسانده بود و بعد از توسل به امام رضا(ع) به خانواده میگوید قصد ازدواج با دختر حاج آقای نهادی دارد: «به لطف خدا ایشان هم این مسئله را پذیرفتند و ما به سادگی ازدواج کردیم. آن زمان هیچ سرمایهای نداشتم. حتی پول شیرینی بلهبرون را هم قرض کردم اما این مسئله هرگز مانع ازدواج ما نشد. حتی خود حاج آقای نهادی هم گفتند که زیاد برای ازدواج سخت نگیر؛ همین مسئله باعث شد من و همسرم بتوانیم زندگی را با محبت در کنار بسازیم.» در هر زندگی زناشویی گاهی کدورتهایی بهوجود میآید که مهمتر از هرچیز نقش بجا و درست بزرگترها میان زوجین است. این مسئله حتی برای حسن نادری نیز به نقطهای درخشان در زندگی زناشویی تبدیل شده است: «10سال از زندگی من و همسرم گذشته بود که کدورتی بین ما بهوجود آمد و نزدیک به 20روز قهر بودیم. با وجود اینکه سعی کردیم حاج آقا متوجه نشود ولی یک روز من را صدا کرد و علت را پرسید و من وقتی جایی برای کتمان ندیدم موضوع را مطرح کردم. ایشان با خونسردی به سخنان من گوش داد و بعد از چند روز من و همسرم را صدا زد و بدون اینکه طرف هیچیک از ما 2 نفر را بخواهد بگیرد به بهترین نحو مشکلاتی را که با این شیوه برای ما پیش میآمد بیان کرد و همین باعث شد که ما به راحتی با هم آشتی کنیم.»
قدردان پدر و مادر
آذرماه سال گذشته در ویژهبرنامهای از سالها خدمت استاد علیرضا نهادی بهعنوان ذاکر اهلبیت(ع) تجلیل و قدردانی به عمل آمد. این برنامه با عنوان پرده عشاق و به همت سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران برگزار میشد. در این برنامه حجتالاسلام حمید وحیدی، استاد حوزه و دانشگاه به ایراد سخن پرداخت و در مورد ویژگیهای حاج علیرضا نهادی و خادمی ایشان به اهلبیت(ع) گفت: نهادی یک عمر خادمی اهلبیت(ع) را برعهده داشته و شاگردان بسیاری نیز تربیت کرده که قابل تقدیر و تشکر است.حاج علیرضا نهادی نیز در این مراسم گفت خود را لایق این قدردانی نمیداند و از کوچکترین نوکران و پابوسان امامحسین(ع) است و تمام موفقیتش را مدیون پدر و مادر پیری دانست که اکنون در کاشان زندگی میکنند. نهادی گفت: آرزو داشتم که آنها در این مجلس حضور داشتند و میتوانستم همین جا دستشان را ببوسم و از خدا میخواهم که سالیان سال زنده باشند و من نوکری پدر و مادرم را داشته باشم.
50دلار برای عزاداری
بنده در زمان حکومت صدام به کربلا مشرف شده بودم، آن زمان محدودیتهایی برای زوار کربلا وجود داشت و عراقیها مشکلاتی را برای عزاداران ایرانی ایجاد میکردند. در کربلا در 2 نقطه خیلی احساس دل شکستگی داشتم. نخستین مکانی که دلم شکست کنار حرم امامحسین(ع) بود که حال عجیبی داشتم و آنجا هرچه از امام حسین(ع) خواستم گرفتم.جای دیگری که در کربلا دل من شکست، کنار قتلگاه بود. زمانی که آدم به قتلگاه میرود حال عجیبی درون خود حس میکند که قابل وصف نیست. آن زمان عراقیها اجازه روضه خوانی در گودال را نمیدادند. یک شب که ما به حرم رفته بودیم، 50دلار به یکی از مسئولان آنجا دادم و گفتم که این را بین خادمین تقسیم کنید اما به ما اجازه عزاداری بدهید.
عجب کمک کردید!
زمانی در مشهد برای مکتب الذاکرین کاری را شروع کرده بودم که متأسفانه در این کار شکست خوردیم. حتی ضرر مالی هم کردیم. آمدم حرم امام رضا(ع) و خطاب به امام گفتم که من روزی که آمدم مشهد کسی را نداشتم و از شما خواستم که به من کمک کنید؛ عجب کمک کردید! با خودم گفتم که میروم و برنمیگردم اما هنگام خروج انگار کسی به من گفت که برگرد و من وقتی برگشتم گفتم که آقا اشتباه کردم؛ همهچیز از سمت شماست. داشتم عذرخواهی میکردم که دیدم یکی از دوستان که محل سکونتش مشهد است دست روی شانه من گذاشت و گفت که در خواب امام رضا(ع) را دیدم که گفت فلانی آمده و گلایه میکند، برو گره از کارش باز کن. دست من را گرفت و به خانهاش برد و گرهها را باز کرد. بعد از آن هرقدر دیگران خواستند ما را اذیت کنند خدا کارها را محکمتر کرد.
جمعه به مکتب آورد
نگاهی به فعالیتهای مؤسسه مکتبالذاکرین
اگر امروز به مکتبالذاکرین سر بزنید با ساختمانی 2 طبقه مواجه خواهید شد که روبهروی مسجد سیدالساجدین(ع) در محدوده تهرانپارس قرار دارد. بعد از ورود به محوطه ساختمان تابلوی کتابخانه در طبقه بالا به چشم میخورد اما زیر زمین این ساختمان قلب تپندهای است که در آنجا تاکنون هزاران مشتاق یادگیری مداحی را در خود جای داده تا زیرنظر اساتید این فن مداحی را فرابگیرند. به گفته حاج علیرضا نهادی مکتبالذاکرین تاکنون نزدیک به 6هزار ورودی داشته است که 300نفر از خروجیهای آن در سطح عالی قرار دارند.
در ابتدا کار برای آقای نهادی بسیار دشوار بود چون هیچ نمونه و الگوی مشابهی از چنین مرکز آموزشی وجود نداشت اما اینها او را دلسرد نکرد؛ «زمان زیادی طول کشید تا ما ترمبندی و آیتمبندی کنیم. در این زمینه و وقتی که نخستین کلاس را به همراهی استاد سازگار شروع کردیم خود من در کلاسها مینشستم تا اگر مشکلی پیش آمد برای هنرجو همانجا آن را برطرف کنم.» زمانی کلاسها تنها با 25تا 30شاگرد برگزار میشده ولی امروز در هر دوره بیش از 100شاگرد تربیت میشود. وقتی از حسین صفری که از سال75 شاگرد آقای نهادی بوده درباره موضوعات مورد تدریس در مکتبالذاکرین میپرسم اینگونه جواب میدهد: «کلا مداحی امروز واحدبندی شده است. ما یکسری دروس پایه داریم که فنون صوت و صدا و صعود و فرود خواندن است. درس دیگر آموزش قرآن است که از روخوانی و روانخوانی شروع میشود تا صوت و لحن. درس سوم اخلاق مداحی است. بسیار مهم است یک مداح با باورهای دینی آموزش ببیند تا بتواند این آموزهها را به مردم انتقال دهد و در پایان هم مقتل و روضهخوانی است. ما در مجموع 4دوره داریم که در هر دوره 4ترم داریم که هر ترم تا 3ماه طول میکشد.»
علیاکبر نامنی که از شاگردان جوان مکتبالذاکرین است و از سال81 در این دورهها شرکت کرده است درباره مطالبی که در این دورهها به مداحان ارائه میشود، میگوید: «سیره اهلبیت(ع) و حفظ شعر از کلاسهای مهم در مکتبالذاکرین است و اساتید در این کلاسها همواره تلاش میکنند تا هنرجویان بیش از هر چیز اخلاق را محور زندگی شخصی و حرفه مداحی خود قرار دهند. زمانی که من وارد مجموعه شدم تعداد شاگردان کم بود اما امروز در هر کلاس شاید نزدیک به 40نفر حضور دارند که این تعداد مربوط به کلاسهای عمومی است. اما در کلاسهای آموزشی تعداد نفرات کمتر است و هر استاد بهطور فردی به هنرجویان آموزش میدهد تا از نظر کمی و کیفی در مداحی پیشرفت کنند.» درباره اساتید نیز اضافه میکند: «امروز افرادی که در کنار حاج علیرضا نهادی وظیفه آموزش هنرجویان را بر عهده گرفتهاند استاد نادری، منشیزاده و آیینی هستند که از شاگردان خود مکتب بودهاند و حتی گاهی این وظیفه را هنرجویان جوان و باسابقهتر بر عهده میگیرند.»